تنظیم اندازه متن:

(کوچکتر — بزرگتر)

خلاصه مطالب

منبع

برای مشاهده منبع اصلی، اینجا کلیک کنید.

آیا باید در نقشه‌های ذهنی برای هر شاخه تنها از یک کلمه استفاده کنید؟

یک نقشه ذهنی سنتی باید از دستورالعمل‌ها یا قوانین پیروی کند و این قوانین به ایجاد یک نقشه ذهنی قدرتمند کمک می‌کنند.

یکی از این قوانین به ما می‌گوید که برای هر شاخه باید تنها از یک کلمه استفاده کنیم.

مردم اغلب این قانون را بسیار دشوار می‌یابند.

چگونه می‌توان با استفاده از یک کلمه جزئیات و اطلاعات کافی را ثبت کرد؟

بسیاری از نقشه‌هایی که می‌بینم، از بیش از یک کلمه برای هر شاخه استفاده می‌کنند.

بیایید تحلیل کنیم که آیا این یک اشتباه است یا خیر.

منطق پشت قانون یک کلمه

مطمئنم باید دلیل خوبی وجود داشته باشد که چرا باید فقط از یک کلمه برای هر شاخه استفاده کنیم.

و بله، وجود دارد!

به مثال زیر از نقشه‌ای که اغلب دریافت می‌کنم، نگاهی بیندازید.

مردم این را ایجاد می‌کنند و به من می‌گویند که ساختن نقشه ذهنی برای آنها روشن‌کننده نیست.

مثال نقشه ذهنی

این نقشه ممکن است برای شما کار کند، اما اغلب به اندازه‌ای بزرگ می‌شود که مدیریت یا مشاهده آن دشوار است.

گاهی اوقات نقشه‌هایی دریافت می‌کنم که از چند کلمه برای هر شاخه استفاده نمی‌کنند بلکه به معنای واقعی کلمه جملاتی با ۱۵ تا ۲۵ کلمه در هر شاخه دارند!

می‌توانید تصور کنید چه اتفاقی می‌افتد وقتی سعی می‌کنید این نقشه‌ها را بخوانید و یا حتی مطالعه کنید؟!

وقتی نقشه را تغییر می‌دهید تا از یک کلمه استفاده کنید، این نتیجه به دست می آید:

مثال نقشه ذهنی ساده شده

این نقشه، نمای کلی بسیار واضح‌تری به ما میدهد.

می‌دانم که شما الان در نقشه بالا نمی‌دانید چه کسی از من جوانتر و یا برادر من است ولی آیا این اطلاعات برای شما یا خواننده مهم است؟

اگر نه، آن را در نقشه قرار ندهید.

تونی بوزان در یکی از ویدیوهای خود از مثال نقشه‌ای بر اساس خودش استفاده می‌کند.

او می‌گوید که وقتی از "تونی بوزان" در نقشه استفاده می‌کنید به جای "بوزان" و سپس "تونی"، نقشه را سفت و انعطاف‌ناپذیر می‌کنید.

وقتی از کلمات جداگانه استفاده می‌کنید، اطلاعات دیگر درباره نام "بوزان" می‌تواند اضافه شود (افراد دیگر، تاریخچه و غیره).

اگرچه او در این مورد حق دارد؛ سوال من این است... آیا همیشه به همه آن اطلاعات در آن مبحث نیاز دارید؟

مغز شما عاشق ایجاد تداعی‌هاست.

متاسفانه این "آزادی" باعث حواس‌پرتی بسیاری از مردم میشود.

نظر من این است که استفاده یک کلمه در نقشه کشی ذهنی در شرایط خاصی ، خوب است.

من وقتی که نیاز به ایجاد ایده‌ها، طوفان فکری، توسعه یک داستان، یا طرح‌ریزی یک ایده دارم از یک کلمه در نقشه کشی ذهنیم استفاده می‌کنم.

آزادی در این شرایط فوق‌العاده است اما وقتی به مطالعه یک موضوع یا کار روی یک پروژه می‌پردازم، می‌خواهم این آزادی را در انتهای مطالعاتم محدود کنم.

این کار را با تمرکز بیشتر در نقشه‌ام انجام می‌دهم.

چگونه این قانون را هنگام نقشه کشی ذهنی استفاده کنیم ؟

نظر من درینباره را در ادامه خواهید خواند

چگونه قانون یک کلمه برای هر شاخه را در زندگی واقعی استفاده کنیم

ابتدا، اجازه دهید بگویم که قانون یک کلمه برای هر شاخه یک توصیه هوشمندانه است اما من این را به عنوان یک قانون نمی ساختم .

این توصیه هوشمندانه‌ای است که به طور کلی یادداشت‌هایتان را محدود کنید.

من رویکرد مینیمالیستی به نقشه‌برداری ذهنی را دوست دارم با این حال، از استفاده از بیش از یک کلمه ناراحت نمی‌شوم.

زیرا (گاها) استفاده از بیش از یک کلمه می‌تواند به توضیح کمک کند.

به عنوان مثال، وقتی یک تعریف یا قانون را اضافه می‌کنید، نمی‌توانید فقط از یک کلمه استفاده کنید.

به مثال زیر نگاه کنید.

کدامیک واضح‌تر است؟ روشی که من درباره محل کار اِما نوشتم یا روشی که من درباره محل کار دیوید نوشتم؟

مثال مقایسه

ایجاد نقشه‌ای مانند محل کار اِما بیشتر از کلمات و شاخه‌های بیشتری استفاده می‌کند.

این واضح‌تر از خط کوتاهی نیست که برای دیوید نوشتم.

استفاده از کدام روش به هدف شما بستگی دارد که آیا می‌خواهید نقشه‌ای با پایان باز داشته ویا نه نقشه ای متمرکز داشته باشید؟

آیا می‌خواهید اطلاعات بیشتری به نقشه اضافه کنید؟ نقشه‌برداری با روش اما ممکن است بهتر باشد.

آیا این یک نقطه پایان در نقشه شماست و نیازی به جزئیات بیشتر ندارید؟ از روش مارک استفاده کنید.

توصیه من به شما این است.

آیا می‌خواهید آزادانه تداعی ، طوفان فکری و ایده‌هایتان را ثبت کنید، یا از مکالمات یادداشت‌برداری کنید؟

نقشه‌ای با پایان باز ایجاد کنید که راه‌های زیادی برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر دارد!

نقشه متمرکز احتمالاً بهتر است زمانی که یک موضوع به خوبی تعریف شده مانند یک پروژه، دوره تحصیلی، هدف دارید.

در این نقشه می‌توانید از بیش از یک کلمه برای هر شاخه استفاده کنید.

با این حال، همیشه تعداد کلمات را به حداقل برسانید.

نکته: با استفاده از "تکنیک گوگل" از کمترین تعداد کلمات استفاده کنید.

کمترین تعداد کلماتی که برای پیدا کردن پاسخ خود در گوگل استفاده می‌کنید کدام کلمات هستند؟ از همان کلمات در نقشه ذهنی خود استفاده کنید.

نقشه دیگری وجود دارد که من آن را نقشه تنبلانه می‌نامم.

شما اغلب از این نقشه به عنوان نقطه شروع برای دو نقشه دیگر استفاده می‌کنید.

در اینجا نحوه استفاده از آن آمده است:

ابتدا تا حد ممکن در نقشه بنویسید.

بله، حتی اگر مجبور به استفاده از جملات شوید، اشکالی ندارد.

من این را معمولا وقت مرور کتاب های (تحصیلی) خود از آن استفاده می‌کنم.

اغلب سرفصل‌های کامل پاراگراف‌ها را در نقشه می‌نویسم!

(لطفاً به دیگران نگید که این کار رو انجام می‌دم).

دلیل انجام این کار این است که نمی‌خواهم وقت زیادی را برای فکر کردن درباره اطلاعات صرف کنم.

فقط چیزی را که مرتبط است اضافه می‌کنم.

بعد از آن، تعداد کلمات را به نقشه متمرکزتری کاهش می‌دهم.

این هم جواب استفاده از یک کلمه برای هر شاخه!

سخن نهایی درباره یک کلمه برای هر شاخه

به طور کلی، استفاده از کلمات کم برای هر شاخه از نقشه شما، ایده خوبی است.

همیشه یک کلمه لازم یا ممکن نیست.

استفاده از کلمات زیاد باعث ایجاد نویز بیش از حد می‌شود.

باید تعادلی بین نتیجه و زمانی که برای ایجاد نقشه می‌گذارید وجود داشته باشد.

به خاطر داشته باشید که یک نقشه ذهنی یک ابزار است.

ابزاری بسیار مفید، اما باز هم... فقط یک ابزار.

نمی‌خواهید زمان زیادی را صرف ایجاد نقشه کنید.

هدف شما ایجاد نقشه‌ای است که از آن بهره‌مند شوید.

در اینجا نحوه ایجاد نقشه با کمترین تعداد کلمات آمده است:

در صورت نیاز، کلمات را از شاخه‌ها حذف یا اضافه کنید.

از افزودن شاخه‌های جدید به نقشه نترسید.

وقتی این کار را انجام می‌دهید، هیچ وقت اشتباه نمی‌کنید.

شاید نقشه ذهنی کامل بر اساس قوانین نقشه‌برداری ذهنی ایجاد نکنید اما اشکالی ندارد اگر این نقشه به شما کمک کند که به هدف خود برسید.

همیشه به یاد داشته باشید، موضوع تعداد کلماتی که استفاده می‌کنید نیست!

تا زمانی که نقشه شما به بهترین شکل ممکن به سازماندهی اطلاعات شما کمک کند، همین کافی است!